آژیرهای قرمز برای که به صدا در میآیند؟
- مقالات
- 1399/06/30
«خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
باری از خون پهنهٔ برزن و میدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است»
(ایرج جنتی عطایی)
این توصیف حقیقی ایران ماست، وضعیتی که مسبب آن نه ویروس کرونا، بلکه ویروس ولایت است و بس. واقعیت این است که ایران ما سالهاست که «سرخ» است.
شاه هر چه توانست کشت، هر چه نتوانست هم خمینی و خامنهای در مداری وحشیانهتر کشتند و سوختند. هدف هر دو نظام هم چیزی نبود جز «حفظ حکومت»!
اما خامنهای این روزها فراتر از گلوله و طناب اعدام، اهرمی دیگر برای سرکوب مردم و حفظ نظام پلیدش یافته است.
کرونا ویروس یا کرونای ولایت؟!
بر همگان روشن شد که رژیم آخوندی هرگز اراده نکرده بود که جلوی گسترش ویروس مرگبار کرونا را بگیرد. زیرا هر کودکی هم در جهان امروز میداند که مهمترین اقدامات پایهیی برای پیشگیری از همهگیری ویروس، اطلاعرسانی و محدودیت و کنترل است. کاری که آخوندها نه تنها پای آن نیامدند، بلکه برعکس آن را انجام دادند و با اجازه دادن و برگزاری گردهماییهای بزرگ (مانند محرم و کنکور و بازگشایی مدارس) و «عادیسازی!» مشاغل و کار ادارات، موج پشت موج ساختند و مردم را به کشتن دادند.
اما آیا این ناآگاهانه و از روی جهل و حماقت بود؟ قطعاً خیر؛ زیرا خامنهای و نظام جنایتکارش، در بحبوحهٔ فشار بینالمللی و قیام و خیزشهای مردمی، آگاهانه از کرونا بهعنوان مهار اوضاع استفاده کردند. امری که تاکنون بیش از ۱۰۶هزار کشته بهجای گذاشته است. آیا پاسداران سپاه و آخوندهای پلشت حاکم بر ایران، گرد ملالی از این همه خسران و مرگ و میر بر روی سیاهشان نشست؟ ابدا!
آژیرها برای که به صدا در میآیند؟
ایرج حریرچی، معاون وزارت بهداشت آخوند روحانی، وقیحانه اعلام کرد: «دیگر نارنجی و زرد نداریم، کل کشور در وضعیت قرمز است!» (انتخاب. ۲۹شهریور۹۹)
... بسیار خوب! به رهبر ملعونتان بگویید عمامهاش را بگذارد بالاتر!
ورود کرونا را ابتدا کتمان کردید؛ سپس با پنهانکاری، آنرا مینیمیزه کردید؛ سپس با آمار دروغین و قطره چکانی، عمق فاجعه را لاپوشانی کردید و از این رهگذر، کرونا را اهرم کنترل اوضاع از دست درفتهٔ «امنیت نظام ولایت» کردید!
اگر به مردم ایران برمیگردد، که از همان آغاز دههٔ شصت در وضعیتی سرخ و خونین به سر میبرند. یا خونشان توسط پاسداران تیرگی بر زمین ریخته شده یا خونشان در شیشه به کام آخوندهای چپاولگر رفته و سهم خودشان هم از ثروت عظیم این کشور پهناور، تنها «خون دل» بوده است!
اگر به کرونا برمیگردد، که از همان ابتدای ورود کرونا به ایران و پنهان کردنش از مردم، وضعیت مردم ایران «قرمز» بوده است!
اگر هم به خود سردمداران حکومتی و مزدوران جیرهخوار نظام برمیگردد، که آنها هم سالهای سال است از پیشا کرونا تا پسا کرونا، دستشان تا مرفق در خون مردم است!
پس حکایت چیست؟
دلواپس مردم یا بیمناک نظام؟
مدتهاست هشدارهای مختلفی از سوی مهرههای سابق و لاحق نظام داده میشود که به «خشم متراکم» مردم اشاره میکند؛ اما ولایتمعاشان هر دو باند غالب و مغلوب نظام، پس از دیدن بازتابهای اعدامهای اخیر (که آنها هم برای ارعاب و اسکات مردم به جان آمده انجام گرفت) و همبستگی مردم در محکومیت این قتلهای ناجوانمردانه و کثیف آخوندی، اکنون وارد فاز جدید از «نگرانی» شدهاند.
زیرا پیامدهای اعدام جوانان شورشی میهن، مانند مصطفی صالحی و سپس نوید افکاری، چنان برای نظام پرهزینه و غیرقابل تحمل بود که اکنون برایشان روشن شده است که دیگر حتی اهرم «کرونا» هم کارآیی سابق را ندارد. از این رو هر اشاره و هر هشداری، حتی اگر به نام «مردم» شروع شود، پایانش بهنحوی از انحا به «نظام» ختم میگردد. هر چه هم باند غالب تلاش میکند به نام «مدیریت»، تقصیر را به گردن باند مغلوب بیندازد، باند مغلوب یا برگ جدید از باند مقابل زمین میگذارد، یا اشاره به کشتی نظام میکند که هر دو باند ولایت را در خود جای داده است.
اما هر دو هم در پس پرده بهخوبی میدانند و معترفند که دیگر «باکرونا و بیکرونا»، آتش زیر خاکستر این ملت در آستانه شعله برکشیدن و «به دریا ریختن» صدر تا ذیل این نظام پلشت است. زیرا دیگر طناب اعدامی که خامنهای بر گلوی جوانان شورشی ایران میاندازد، راه نفس خودش را هم بیشتر و بیشتر تنگ میکند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر