۱۳۹۹ شهریور ۳۱, دوشنبه

۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ هشت ساله با عراق

 

 ۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ هشت ساله با عراق

دعوت خمینی به شورش در عراق، در ۳۰ فروردین ۱۳۵۹، پنج ماه پیش از آغاز جنگ

دخالت خمینی در امور داخلی عراق و کوشش او برای سرنگون ساختن حکومت صدام حسین و برپا کردن یک جمهوری اسلامی در آن کشور، از عوامل اصلی



چرا خمینی می‌گفت جنگ نعمته؟ یعنی چی دقیقا؟

▫️راستی هیچوقت به این فکر کردی که چطور ممکنه جنگ، که همه‌ش بمب و موشک و کشتاره، نعمت باشه؟

 هیچوقت فکر کردین چطور ممکنه جنگ تحمیلی باشه (یعنی دفاع از ایران) اما  شعارشفتح_قدس از طریق کربلا باشه؟ 

بالاخره هدفش کشورگشایی بود یا دفاع؟

 سوال بعدی:

چرا خمینی آتش بس را با ناراحتی پذیرفت و گفت این برای من مثل جام زهره؟

مگه  آتش بس نباید باعث خوشحالی باشد؟

تا حالا پرسیدی چرا خمینی ۱۱ قطعنامه برای پایان دادن به جنگ رو  رد کرد؟

و در آخر:

چرا این نظام هنوز در عراق و سوریه و یمن و لبنان و... میجنگه؟




دراینجا ضروریست که یکبار دیگر حرفهای خمینی و شمخانی را به‌یاد بیاوریم. آنها می‌گفتند: اگر تظاهرات و اعتراضها ادامه پیدا می‌کرد، حکومتشان تا قبل از جنگ سرنگون می‌شد.

بنابراین نیاز نیست که انسان، یک جامعه شناس یا یک سیاستمدار ورزیده باشد تا بفهمد که چرا خمینی نیاز به جنگ داشت تا با سوار شدن بر موج آن، توفان بی‌سابقه‌یی از سانسور و اختناق را در مملکت راه بیاندازد.

شمخانی: «شاید اگر تعطیل نمی‌شد، آن پروسه‌ها قبل از جنگ به نتیجه می‌رسید».
خمینی: «... اگر کسانی در اطراف کشور سخنرانی کنند... من او را سرجایش می‌نشانم».


با شروع جنگ و افزایش سرسام‌آور اختناق و سرکوب، به‌نظر می‌رسد بذر شومی که خمینی کاشته بود، خیلی خوب و به موقع ثمر داد!. و او نیز خیلی زود، محصولش را درو کرد: سرکوب مردم معترض و قلع و قمع نیروهای انقلابی!
سیر بعدی وقایع نشان می‌دهد آن میوه تلخ، زیر زبان خمینی مزه داد. برای همین، به سرعت دست به‌کار اس
تمرار جنگ به هر قیمت شد و کوره جنگ را به هر ترتیب گرم نگهداشت.


در نتیجه بدون هیچ طرح و برنامه مشخص و استراتژی معینی، سلسله‌ای از عملیات مختلف را شروع کرد:
فرستادن امواج انسانی آموزش ندیده به جبهه‌ها، نیروهایی که تنها مسلح به سلاح انفرادی بودند. فرستادن دانش‌آموزان خردس
ال به جبهه؛ باز کردن میدان مین با نوجوانان و....


محسن رضایی در همان سالها صراحتاً گفت که به سرباز یکبار مصرف نیاز دارد!
سالها بعد رفسنجانی در نماز جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶ اعتراف کرد: که ۳۶۰۰۰تن از کودکان دانش‌آموز، در جبهه‌ها جان خود را از دست دادند.
و عملیات پشت عملیات! آن هم به قیمت هزاران هزار کشته، اسیر، مجروح و معلول.

۸مهر ۱۳۶۰‌ - عملیات موسوم به ثامن‌الائمه.
۸آذر ۱۳۶۰‌ - عملیات طریق القدس.
۱فروردین ۱۳۶۱‌ – عملیات فتح المبین.

۲۲تیر ۱۳۶۱- عملیات رمضان.
بهار۶۱ - سلسله عملیات محرم، و والفجر مقدماتی.

 

کشتار جوانان میهن وداغدار کردن مادران یکی از ارمغانهای خمینی و جنگ ایران و عراق

صحنه‌های فجیع جنگ ایران و عراق و کشتار نجومی نیروهای اعزامی به جبهه، دنیا را تکان داد. به‌همین دلیل، سیلی از شخصیتها و نهادهای بین‌المللی برای میانجی‌گری، به سوی ایران سرازیر شدند. ولی خمینی که راه سرکوب مردم و خواسته‌هایشان را تازه پیدا کرده بود، به‌رغم بیسوادی و بی‌تجربگی مطلق در امور نظامی، اصلاً کوتاه نمی‌آمد.

۷مهر ۱۳۷۹ رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه حکومتی جمهوری گفت: «امام به‌عنوان فرمانده کل قوا با مسائل نظامی آشنا نبود… وقتی عملیاتی مانند والفجر شکست می‌خورد و ناموفق می‌شد، اسم آن را والفجر مقدماتی! گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند! نظر امام بر ادامه جنگ، قاطع بود. حتی اجازه نمی‌دادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود».

جنگ با همه فراز و نشیبهایش ادامه داشت تا این‌که در خرداد ۶۱خرمشهر آزاد شد، یا به‌قول دیگری، نیروهای عراقی از خاک ایران بیرون کشیدند.
اگر چه خمینی اهل آتش‌بس نبود، ولی سرانجام فشارهای سیاسی –اگر نه روی خمینی که روی طرف مقابل- نتیجه داد و عراق رسماًً برای بازگشت به مرزهای قبل از جنگ، پذیرش داوری بین‌المللی و خاتمه درگیریها اعلام آمادگی کرد.

آیا این فرصت خوبی برای خاتمه جنگ نبود؟ بدون تردید این واقعه می‌توانست فرصت خوبی برای خمینی و برون‌رفت او از بحران جنگ باشد. به شرط آن‌که او، جنگ را "یک بحران" می‌دانست و نه یک نعمت!

او با همان دجالگری خاص خودش می‌توانست آن را یک پیروزی بزرگ قلمداد کند و به جنگ و خونریزی خاتمه دهد.
ضمناً او می‌توانست با سوار شدن روی این واقعه، چهره یک قهرمان پیروز در جنگ را هم به خودش بگیرد.
اما او نه تنها اینکار را نکرد، بلکه آتش جنگ را فروزان‌تر کرد!
راستی چرا؟ چرا از این فرصت بسیار مناسب برای تمام کردن آبرومندانه جنگ استفاده نکرد؟ حتی کشورهای نفت‌خیز عرب، حاضر شده بودند که غرامت ویرانیهای جنگ را هم به دو طرف بدهند. پس هدف خمینی از ادامه جنگ چه بود؟
چون بدون جنگ، دوباره خمینی می‌ماند و سیل تظاهرات مردمی که او از ترس همانها به جنگ پناه برده بود. علاوه بر آن؛ رؤیای خلافت، که از همان ابتدا در سر داشت تماماً بر باد می‌رفت! به همین علت روشن او نیاز به ادامه جنگ داشت.

شاید باور آن سخت باشد، ولی هنوز پس از گذشت ربع قرن، از جبهه‌های جنگ ۸ساله جنازه می‌آورند و در سیمای رژیم نمایش می‌دهند.
آمار تلفات جنگ، از مقطع آزادی خرمشهر به بعد، سیر صعودی پیدا کرد، آن‌چنان که به اعتراف سر پاسدارهایی هم‌چون سعید قاسمی، هنوز پس از گذشت دهه‌ها، از مناطق عملیاتی مزبور، جنازه پیدا می‌شود. جنازه‌هایی که رژیم هنوز تلاش می‌کند هرازگاهی آنها را بهانه و اهرم سرکوب مردم و جوانان در دانشگاهها و سایر مناطق کشور، بنماید.
پاسدار سعید قاسمی: «بر و بچه‌هایی، که هنوز که هنوز است پیکرهایشان برنگشته و مادرهایی که بیست ‌و چند سال است چشم به راه‌شان هستند؛ ابراهیمیها و صادقی‌هایی که کف کانال کمیل و حنظله خوابیده‌اند».

روزنامه حکومتی رسالت روز چهارشنبه ۲۱آبان ۹۳ یعنی ۲۵سال پس از پایان جنگ نوشت: "جستجو برای یافتن جنازه ۶۲۰۰نفر از قربانیان جنگ ضدمیهنی که در داخل خاک عراق کشته شده بودند، ادامه دارد".

برای درک عمق جنایتی که خمینی در حق مردم مرتکب شد، باید به سلسله عملیات خمینی پس از خرمشهر با دقت بیشتری نگاه کرد، تا روشن شود خمینی چه عملیاتی ناموجهی پس از خرمشهر به راه انداخت تا حکومت خودش برقرار بماند!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر